یک- میگوید فاصله وجود تا کمال انسان از هر موجود دیگری در جهان بیشتر است و نوزاد انسان از نوزاد هر موجودی ناتوانتر است. میگوید رشد یعنی پر کردن فاصله وجود تا کمال انسان و کمال انسان بسیار دور است، تا حدی که میشود گفت ناممکن است. مصرعی از عمران صلاحی میخواند: “به ما که خستهایم بگو خونه باهار کدوم وره؟” میگوید کمال، “خونه باهار” است که هیچ وقت در این جهان به آن نمیرسیم. تکهای دیگر شاهد میآورد: “آخر خط که میرسی خطو درازش میکنن”.
دو- در کلاس سیاست توسعه هستیم. چهارمین بار است که سر این کلاس مینشینم. یک بار دانشجوی درس بودم و سه مرتبه بعدی را داوطلبانه آمدهام. هر بار برایم تازه است؛ تکرار درسهایی که توقعم را از زندگی انسان در جهان بالا میبرد. دکتر امیرمظفر امینی استاد درس است. جلسه اول همیشه درس همین است؛ صحبت از کمال انسانی و نیاز انسان برای رشد. بعد در مورد نیازهای آدمیزاد حرف میزنیم و بعد از این که چه مرگمان است که حتی اگر قارون باشیم در ثروت، محمد(ص) باشیم در نزدیکی به خدا، اینیشتین باشیم در دانش و خلاصه، آخر هر راهی باشیم باز حریصیم به این که پیش برویم و بیشتر به دست بیاوریم.
سه- جای توسعه و سیاست توسعه در این مسیر رشد انسانی کجاست؟ ما تمدن و فناوری را برای چه به وجود آوردیم؟ چرا میخواهیم هر روز روش تازهای ایجاد کنیم تا کارهایمان سادهتر شود؟ به دنبال چه هستیم که هر روز که میگذرد فاصلهمان از نسلهای پیش بیشتر میشود؟ اگر یک روز از همه مظاهر تمدن دور شوید، از شهر و ماشین گرفته تا تکنولوژی و اینترنت، شاید این فکر از ذهنتان بگذرد که اصل زندگی آدم امروزی با آدم صد، دویست، و هزار سال پیش چه فرقی دارد؟ آیا فرقمان فقط این است که رفاه بیشتری داریم؟ اگر ته خط کمال یک انسان جایی است در نزدیکی خدا، کمال جامعه انسانی کجاست؟ [جامعه به عنوان یک کل منسجم]
چهار- هر چه برای رفاه ساختهایم به ما وقت آزاد بیشتری هدیه میکند. ما وسایلی میخریم که کارمان را آسان و سریع کنند تا وقت و انرژی ذخیره کنیم. در نهایت منطقیترین استفاده از این وقت و انرژی اضافی این است که از آن در مسیر رشد استفاده کنیم. تمدن چه میکند؟ به ما کمک میکند که برای ارتباط با دیگر انسانها قاعده و روش داشته باشیم. به ما ساختارهایی میدهد که بتوانیم جامعه را مدیریت کنیم. مدیر هر جامعه باید شرایطی را فراهم کند که هر فرد انسان فرصت داشته باشد به کمال خود در هر استعدادی که دارد برسد و رفاهی مطلوب داشته باشد. تا کنون بشر در جامعهای که این ویژگی را کاملا داشته باشد نزیسته است. پس جامعه به طور کل منسجم به سمتی پیش میرود که شرایط را برای رشد فرد فرد انسانها فراهم کند. این معنای توسعه است.
پنج- توسعه یعنی پر کردن فاصله وجود انسانی و کمال انسانی. توسعه را میتوان در “گشتن پی خونه باهار” خلاصه کرد، اما [توسعه، و ما ادراک توسعه!]
خونه باهار کدوم وره؟
کمک کنین هلش بدیم چرخ ستاره پنچره
عمران صلاحی
رو آسمون شهری که ستاره برق خنجره
گلدون سرد و خالی رو بذار کنار پنجره
بلکه با دیدنش یه شب وا بشه چن تا حنجره
به ما که خسته ایم بگه خونه ی باهار کدوم وره؟
تو شهرمون آخ بمیرم چشم ستاره کور شده
برگ درخت باغمون زباله ی سپور شده
مسافر امیدمون رفته از اینجا دور شده
کاش تو فضای چشممون پیدا بشه یه شاپره
به ما که خسته ایم بگه خونه ی باهار کدوم وره؟
کنار تنگ ماهیا گربه رو نازش می کنن
سنگ سیاه حقه رو مهر نمازش می کنن
آخر خط که می رسیم خطو درازش می کنن
آهای فلک که گردنت از همه مون بلن تره
به ما که خسته ایم بگو خونه ی باهار کدوم وره؟
2 دیدگاه روشن خونه بهار کدوم وره؟
خونه بهار در قلب پاک مادره
خدمت به خلق و بازم مادره
توفیقی بود تا با سایت شما آشنا شدم
سلام،
مادر که یه آسمون از هفت آسمون ما بالاتره!
ممنون از لطف و توجه شما، باعث افتخاره