راه بیفت! هرچه زودتر.

گاهی باید لنگ‌لنگان راه بیفتیم، حتی اگر خیالمان این باشد که اگر صبر کنیم و دیرتر اولین قدم را برداریم بهتر راه می‌رویم، اما چه کسی را دیده‌اید که با ایستادن راه رفتن را یاد بگیرد؟

گاهی صبر کردن اشتباه است. امکانات ما در مسیر بهتر می‌شوند و اگر اولین قدم را برنداریم خبری از این بهتر شدن و پیشرفت نخواهد بود.

چیزهای کوچکی هست که بیهوده برای انجامشان این پا و آن پا می‌کنیم؛ مثل نوشتن حرف‌های ذهنت و انتشار یک پست وبلاگ، بدون فکر کردن به واژه کلیدی و عکس و دسته‌بندی و با امید به اصلاح نوشته در روزهای بعد.

کاش زمان و انسان‌ها هم به ما فرصت بدهند آغاز کنیم، راه بیفتیم، زمین بخوریم و باز برخیزیم.

اما اگر زمین و زمان و مردم هم به شما فرصت زمین خوردن ندادند، شما این فرصت را از خودتان دریغ نکنید.

من عاشق اشتباهاتم هستم؛ همه آنها که در روشنایی ملاقاتشان کرده‌ام و دانسته‌ام که اشتباه بوده‌اند.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.