بی‌نقص‌طلبی و در آخر هیچ!

همه ما دوست داریم تا جایی که می‌شود کارمان را بی‌نقص انجام دهیم و دستاوردهای کاملی داشته باشیم. دوست داریم هرچه به دست می‌آوریم بی‌عیب باشد؛ کامل و درخشان! اما بی‌نقص‌گرایی چیز خوبی نیست!

همیشه بی‌عیب بودن قابل دستیابی نیست. وقتی تازه کاری را آغاز کرده‌ایم، وقتی در حال یادگیری یک مهارت یا دانش هستیم، وقتی وقت کافی نداریم، وقتی انتظار از ما به اندازه‌ای است که حد متوسطی از کار را انجام دهیم، لزومی ندارد به دنبال بی‌نقص بودن باشیم.

همیشه برداشتن قدم اول از همه چیز مهم‌تر است. اگر می‌خواهید نقاشی یاد بگیرید، اگر می‌خواهید قهرمان ورزشی شوید، اگر می‌خواهید بنویسید، و … تنها راهش این است که شروع کنید، تمرین کنید و هر بار توانایی خود را بالا ببرید و هرگز دست از کار نکشید.

حتی اگر گاهی توان یا وقت کافی ندارید یک حرکت خیلی کوچک برای هدفتان بردارید. خودمانی بگویم، حتی اگر کار به باریکی مو برسد نگذارید رشته پاره شود.

این تجربه‌ای است که مدت‌ها گذشت تا به آن رسیدم. بی‌نقص‌گرایی یک تله بزرگ برای موفقیت است و تنها راه مقابله با آن انجام کار است، هر طور که می‌خواهد باشد، عالی، خوب یا متوسط.

به مرور یاد گرفتم در آموختن چیزها عجله نداشته باشم. اگر پس از چند روز انرژی روزهای اول را نداشتم ناامید و خسته نشوم و فقط کار کنم حتی اگر شوق کار کردن نداشته باشم. شاید باور نکنید، اما بااراده‌ترین آدم‌ها هم در درونشان گاهی از تلاش خسته می‌شوند. گاهی دوست دارند استراحت کنند، گاهی انجام کار تلخ‌ترین بخش روزشان است.

بی‌نقص‌گرایی، کمال‌طلبی و ایده‌آل‌گرایی ویژگی افرادی است که همیشه تلاش می‌کنند کار را به بهترین نحو ممکن انجام دهند، بهترین باشند، اگر شرایط مطابق میلشان نبود ناامید می‌شوند، گاهی از ترس ناتوانی در انجام کار بی‌نقص دست به کار نمی‌شوند و مدام اهمال کاری و امروز و فردا می‌کنند.

بی‌نقص‌گرایی در شروع کار مثل سم جوانه را از بین می برد، اما وقتی گیاهتان بزرگ شد آن را از آفات حفظ می‌کند.

به انجام کار فکر کنید، به پیوستگی و تعهد. هیچ کس در این جهان پیراسته از تمامی عیب‌ها نیست.

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.