من فقط یک راه برای گذر از رنج و اندوه میشناسم؛ هر وقت از دردی رنج میبرید و اندوه و یأس به سراغ شما میآید، سختتر تلاش کنید!
اندوه چیزی نیست که شما بتوانید با مدارا کردن با آن زندگی کنید و بر آن پیروز شوید. باید به آن بیاعتنا بود. اندوه با نادیده گرفتن از پا درمیآید. هنگام دیدن ثمره تلاشهایتان، خواهید دید که چگونه رنجها به شادی تبدیل شدهاند.
دلیل اندوه، هر چه میخواهد باشد، تفاوت ندارد؛ از درد عشق باشد یا از درد فقر یا هر دلیل بزرگ و کوچک دیگر.
اسم “اندوه” و حالت ترحمانگیزش آدم را وسوسه میکند که به او دل بدهد، چهرهای اندوهناک به خودش بگیرد و حرفهای غمانگیز بزند و در لاک نفوذناپذیر تنهایی و یأس فرو برود. دلش میخواهد مثل شعرها و داستانهای شاعرانه یک اقیانوس اشک بریزد و از درد روزگار، مثل بادهای سرگردان پاییز ناله کند!
اما من فکر میکنم، که این شیوه دلبرانه، فریبی بیش نیست. اندوه، ما را با مظلومنمایی بیانتهایش میفریبد و ما فکر میکنیم هر چه غمانگیزتر به نظر برسیم، ژرفتریم و حتی دوستداشتنیتر.

همه اینها دروغ و ریاست.
من، در این لحظه بیش از هر روزی در این هفته اندوهگینم. اما هر چه در توان دارم به کار گرفتهام، که به اندوه اجازه ندهم که لحظهها را بر من تلخ کند. تلاش میکنم تا مشکل اصلی حل شود. وقتی مشکل حل شود، شادی با پای خودش میآید و اندوه ناچار است که برود!
پس چه باک از ناملایمات و بیوفاییهای روزگار؟ ای رنجها! به خود زحمت بیهوده ندهید و بدانید که من استوار ایستادهام تا زندگی کنم و محکم قدم بردارم!
بله، شاید زیر لب یک “نفست از جای گرم درمیآید”ِ عالمانه، و شاید خشمگینانه، حواله روحم کردهاید و پیش خودتان فکر میکنید وقتی روزگار، قوای زمینی و هوایی و دریاییاش را بفرستد، که ما را بگریاند و از زندگی سیر کند، چطور میتوانیم اندوه را نادیده بگیریم و سختتر تلاش کنیم؟
وقتی اتفاق غمانگیزی برایتان میافتد، اولین کار این است که بیش از آنچه که خود غم شما را آزار میدهد، خود را آزاد ندهید!

مدام ماجرا را برای خود مرور نکنید. به گذشته و چیزی که قادر به تغییر آن نیستید فکر نکنید.
با افراد منفی صحبت و درد دل نکنید.
آهنگهای غمگین گوش ندهید.
زیاد در اینستاگرام نچرخید!
موبایل را کنار بگذارید و با چیزهای واقعیتر سرگرم شوید.
به کتابهای خودیاری و مشاوره پناهنده شوید.
به فکر حل مشکل پیشآمده باشید و غصه بیجا نخورید.
اگر حل مشکل از توان و اراده شما خارج است مسئله را به زمان واگذار کنید، تا به مرور راه حلی پیدا شود یا اینکه مسئله برایتان قابل هضم شود.
به آینده بیشتر بیندیشید، البته مثبت! به این فکر کنید که در یکی دو سال آینده غم و اندوه امروزتان چقدر اهمیت دارد؟ فکر کنید که امروز همان روز است.
خلاصه هر کاری کنید که در دامن اندوه نیفتید، وگرنه با نوازشهای مزورانهاش، وقتتان تلف و روحیهتان ویران میشود و هیچ چیز بهتر نخواهد شد!