۱- چکلیستهای جادویی
اگر روزگاری هدفی داشتهاید، اگر همین حالا هدفی دارید، بی شک بارها برنامهریزی کردهاید و مطمئنم که به همان تعداد برنامهای که نوشتهاید، در اجرای برنامهتان شکست خوردهاید. برایتان پیشنهادی دارم؛ چکلیستها را جدی بگیرید!
پیش از این در مطلبی درباره بینقصطلبی نوشتهام که وسواس در اجرای کامل برنامه، به ویژه برنامههای دقیقی که به قول گفتنی مو لای درزش نمیرود، باعث ناامیدی و اهمالکاری میشود.
روشن است که بدون داشتن برنامه نمیتوانیم زمانمان را مدیریت کنیم، نمیتوانیم بین کارهای روزانه و بین اهدافمان اولویتگذاری کنیم و در نهایت غیر ممکن است که بدون داشتن برنامه و تعهد به انجامش به هدفمان برسیم.
پیشنهاد من این است که از چک لیست استفاده کنیم. هدفتان را به قدمها کوچک تقسیم کنید و قدمهای کوچک را به قدمهای کوچکتر و آنقدر پیش بروید تا بتوانید برای هر روز یک کار قابل انجام خیلی کوچک تعریف کنید.
من از چک لیستهای سی روزه استفاده میکنم. یعنی هر سی روز یک کار را ادامه میدهم و اگر لازم باشد چکلیستم را تمدید میکنم و یک ماه دیگر ادامه میدهم.
وقتی از چکلیستها استفاده میکنیم، نگران این نیستیم که کار را به طور دقیق در فلان ساعت شروع کنیم و در فلان ساعت به پایان ببریم. آنچه که اهمیت دارد این است که کار انجام شود. بعد از آن مهم است که کار به موقع انجام شود. بعد از این دو نکته، مهم است که تا جایی که امکان دارد کار را خوب انجام دهیم. حالا تعهد به چکلیست می تواند ما را به هدفمان برساند، بدون این که لازم باشد انرژی بیشتری صرف کنیم. هر روز کار همان روز را انجام دهیم و فقط یک علامت در چکلیستمان اضافه کنیم.
ممکن است باور نکنید یک تکه کاغذ چقدر میتواند ذهن شما را از نگرانی نجات بدهد و شما را پیش ببرد. اما کافی است کشیدن جدولها را یاد بگیرید، به آنها وفادار باشید و در طی مسیر حوصله به خرج بدهید. آن وقت خواهید دید که بعد از مدتی چطور همه رفتارهایتان منظمتر از پیش شده است بدون اینکه برنامهای عجیب و غریب طراحی کرده باشید.
۲- بولتژورنال
بولتژورنال برای چه مفید است و برای چه نیست؟
اگر برای برنامهریزی روزانه، ترجیح میدهید از بزارهایی استفاده کنید که سریعند، به شما یک خروجی قابل تحلیل میدهند، میتوانید همه جا آن را با خود ببرید، برای طراحی، نوشتن، تیک زدن فهرستها و ارائه گزارش زمان زیادی از شما نگیرند، باید بگویم بعید میدانم که این مدل برنامهریزی به دردتان بخورد.
استفاده من از روش بولتژورنال این بود که فکر کنم و ببینم که در سال پیش رو میخواهم چکار کنم؟ روی کدام اهداف تمرکز کنم؟
در کل این روش، برای من ابزاری است برای هماهنگ کردن چشم انداز زندگی با برنامههای سال و ماه و هفته، یک ابزار برای اینکه در آن بنویسم و ذهنم را تحلیل کنم، بتوانم آخر هفته و ماه به آن سر بزنم و ببینم که چقدر به هدفها نزدیک شدم و حالا باید قدم بعدی را کجا بگذارم و به چه راهی بروم.
خلاصه اینکه باید بررسی کنید و ببینید که کدام بخشهای بولتژورنال به دردتان میخورد و کدام بخشها نمیخورد. کدام بخشها را باید در همین نرمافزارهای موبایل حل کنید.