همه ما افراد زیادی را دیدهایم که از راه دستفروشی پول اندکی درمیآورند و هر روز از صبح تا شب، دنبال سهم کوچکی از نان شبشان میدوند. جوراب میفروشند، کنار خیابان بساط روسری و شال گردن و گل سر پهن میکنند، ترازو میگذارند و … .
بد بودن حال اقتصاد و معیشت مردم آنقدر بدیهی است که لازم نیست توصیفش کنم. اما همین که هنوز نمرده خبر خوبی است! نشانه زنده بودنش همین است که مردم خرید و فروش میکنند، به هر سختی که شده باشد. مردم راههایی پیدا میکنند که نیازشان را تأمین کنند. راههایی پیدا میکنند که نیازهای یکدیگر را برطرف کنند. در هر نقطهای از تاریخ وقتی نیازی باشد یا به وجود بیاید و عدهای باشند که این نیاز را پاسخ بدهند داد و ستد رخ میدهد . اما برای خوب شدن این حال بد چه کار میتوان کرد؟
همیشه به این فکر میکنم که چه میشود کرد که همین دستفروشی بهتر شود؟ چه اشکالی دارد که کسی بتواند با سرمایهای خیلی خیلی کوچک را یک کالا بخرد و بفروشد؟ امروز روزگار خلاقیت و نوآوری است. در خرید و فروش هم تنوع کم نیست، از فروش اینترنتی گرفته تا فروشگاههای زنجیرهای.
اما چه کسی میتواند یک راه حل ارائه کند که پیرمردها، معلولین و افراد دیگری که به هر دلیل نمیتوانند مدلهای روز را اجرا کنند، دستفروشهای موفقتری باشند؟ باکلاستر، پردرآمدتر، آسودهتر.